بهائیت

0 656

بهائیت فرقه‌ای است که میرزا حسین علی نوری موسس آن بوده است. او فرزند میرزا عباس نوری است و در سال 1233 هـ..ق در تهران متولد شد. وی بعد از تحصیلات مقدماتی همچون پدرش که در دستگاه «امام وردی میرزا» از قاجاریه سمت منشی‌گری داشت، به خدمت دیوان درآمد و چون شوهر خواهرش هم منشی کنسول روس بود، با ساز و کارهای ایجاد ارتباط با سفارت‌خانه‌ها هم آشنایی پیدا کرد. (1) 

با ظهور و غوغای «علی محمد باب»، او و برادر ناتنی‌اش، یحیی صبح ازل، و تنی چند از خاندانش به باب پیوستند و آن گاه که باب به دستور میرزا تقی‌خان امیرکبیر –رحمه الله- در تبریز اعدام شد، یحیی صبح ازل که 13 سال از برادرش کوچک‌تر بود به جانشینی باب برگزیده شد. البته میرزا حسین علی هم طبق مصالحی تسلیم وی شد، اما پس از مدتی از اطاعتش سرپیچی نمود.(2) وی نخست ادعای مهدویت کرد و مدعی شد که او همان کسی است که باب وعده ظهورش را داده است.(3) حسین علی با گذشت زمان بر ادعاهایش می‌افزود، از ادعای «رجعت حسینی» و «رجعت مسیحی» گرفته تا ادعای «رسالت و شارعیت» و در نهایت، ادعای «حلول خدا در او» با تجسد و تجسم خداوند، و دعوای «انا الهیکل الاعلی»، که در ادامه به برخی از آن‌ها اشاره خواهد شد. 

بعد از گذشت چند سالی بین دو برادر رقابت بر سر رهبری بر “بابی‌ها” به اوج خود رسید و از این روی دولت عثمانی آن‌ها را به دادگاه کشانید. دادگاه دستور داد که هر یک از برادران با گروه پیرو خود به نقطه‌ای که دور از هم باشد، فرستاده شوند و «یحیی صبح ازل» به همراه یارانش به قبرس و حسین علی و پیروانش در عکا که در فلسطین اشغالی است، اسکان داده شدند. 

میرزا حسین علی در عکا به زندگی خود ادامه داد و در سال 1310 هـ.ق در اثر مریضی از دنیا رفت و در همان جا به خاک سپرده شد، بعدها پسرش «عباس افندی» که «عبدالبهاء» لقب گرفت، برای ترویج بهائیت کوشش‌های فراوانی نمود و در سال 1911 م، به اروپا مسافرت نمود و توانست روابط ویژه‌ای با انگلستان و آمریکا برقرار نماید. 

بعد از سقوط عثمانی در جنگ جهانی اول، عبدالبهاء که در حیفا زندگی می‌کرد، مورد حمایت انگلستان قرار گرفت و به خاطر خدمات شایانش، بالاترین نشان خدمت‌گذاری به انگلستان را بعد از جنگ دریافت کرد.(4) او خود در نوشته‌هایش سایه امپراطور اعظم انگلستان جورج پنجم را بر سر اقلیم عربی فلسطین مستدام می‌طلبد.(5) 

در سال 1921 م، شوقی افندی، نوه دختری عبدالبهاء پس از مرگ وی، زعامت و رهبری بهائیان را بر عهده گرفت. او بعد از تشکیل دولت اسراییل با رییس آن، دیدار کرد و مراتب دوستی بهائیان را نسبت به کشور اسرائیل و آمال و ادعیه آنان را برای ترقی و سعادت اسراییل اظهار داشت.(6) همچنین در پیام نوروزی خود به بهائیان در سال 1329 هـ.ق تحقق دولت اسرائیل را مصداق وعده الهی دانست. 

بعد از مرگ شوقی افندی در سال 1957 م، در ظاهر یک گروه 9 نفری، موسوم به بیت العدل، که مرکز آن در حیفای فلسطین اشغالی است، مسوولیت اداره بهاییان را بر عهده گرفته است.(7) 

 

خاستگاه اعتقادی 

چنان که روشن شد بهائیت زاییده بابیت بود؛ اما این که بابیت از چه فرقه‌ای نشات گرفته است، باید گفت بابیت زاییده کشفیه و کشفیه زاییده شیخیه بوده است. موسس شیخیه شیخ «احمد احسائی» بوده و به جهت اعتقاداتش در غلو درباره ائمه اطهار (ع)، مورد تکفیر علما قرار گرفت.(8) او به سال 1241 هـ.ق در سن حدود هشتاد سالگی از دنیا رفت و بعد از او سید کاظم رشتی به ترویج افکارش پرداخت، و فرقه‌ی “کشفیه” را تاسیس نمود. سید کاظم رشتی در سال 1212 هـ.ق متولد شد و در سال 1259 هـ.ق از دنیا رفت و به مدت 20 سال در میان پیروان خود، به عنوان رکن رابع محسوب می‌شد و معتقد بود که حضرت مهدی (عج) وی را به عنوان مبلغ در میان مردم می‌فرستد که مردم را آماده کند و بر اساس همین اعتقاد بود که یکی از شاگردان بارزش به نام «علی محمد باب» مدعی شد، من «باب امام زمان» هستم. البته بعدها به این مقدار هم اکتفا نکرد و ادعا نمود که او همان «مهدی موعود» است. (9) 

او بهشت، دوزخ، صراط، میزان و ساعت در قرآن را تاویل می‌نماید و در تبیین اصل رجعت، مقام امامت و ظهور و تجسد خداوند در اولیای خود سخنانی دارد که ترکیبی از تعبیرات غلاة و قرامطه و شیخیه است.(10) او بعضی از مناسک، مانند نماز، روزه و قبله را تغییر داد. از احکام اوست که: 

• اگر کسی از بابی‌ها زنش حامله نشد، حلال است که برای حامله شدن زن خود، از یکی از برادران بابی کمک و یاری بگیرد و نه از غیر بابی.(11) 

• استمناء مباح می‌باشد.(12) 

• … 

 

تفاوت عقاید بهائیت با عقاید ادیان آسمانی 

پیش از بیان تفاوت عقاید بهائیت با ادیان توحیدی لازم است، در مورد اصول مشترک و مورد اتفاق ادیان توحیدی و آسمانی مطالبی بیان گردد، تا ویژگی‌های ادیان الهی با ادیان ساختگی مانند بهائیت بهتر روشن شود. 

ادیان توحیدی که همان ادیان آسمانی و حقیقی هستند، دارای سه اصل کلی و مشترک می‌باشند: اعتقاد به خدای یگانه، اعتقاد به زندگی ابدی برای هر فرد انسان در عالم آخرت و دریافت پاداش و کیفر اعمالی که در این جهان انجام داده است و نیز اعتقاد به بعثت پیامبران از طرف خدای متعال برای هدایت بشر بسوی کمال نهایی و سعادت دنیا و آخرت. 

بنابراین توحید و نبوت و معاد، اساس و رکن ادیان آسمانی را تشکیل داده و از ویژگی‌های آن‌ها به حساب می‌آید. البته ممکن است بر اثر اعمال سلیقه‌ها و اغراض فردی و گروهی، تحریفاتی در برخی ادیان توحیدی به وجود آمده باشد. مانند اعتقاد به تثلیث مسیحی که با توحید در تضاد است، هر چند مسیحیان در صدد توجیه آن برآمده‌اند.(13) 

از آنجایی که فرقه بهائیت هیچ نوع نشان و علامت آسمانی و الهی ندارد، بلکه بر اثر خواست‌های نفسانی و شیطانی عده‌ای شکل گرفته،(14) عقاید و باورهای آن‌ها نیز با اصول ادیان الهی در تضاد و تناقض می‌باشد که در ادامه به آن اشاره می‌شود: 

 توحید 

توحید که از اصول بنیادی و اساسی اسلام و ادیان توحیدی می‌باشد، نه تنها در آیین بهائیت مورد اشاره و تاکید قرار نگرفته بلکه رهبر و بنیانگذار این فرقه میرزا حسینعلی ادعای الوهیت نموده و به شرک گرفتار آمده است. او به صراحت در کتاب مبین، صفحه 293 می‌گوید: «ای خدای که برای خود آفریده‌ای، مسلمانان نگذاشتند که این خدا نظری به دوستان خود که بهائیان باشند، بیاندازد.» و در کتاب اقدس، صفحه 77 می‌گوید: «گوش فرا دهید ای جماعت بهائیان که خدای شما از زندان بزرگ پیام می‌دهد که نیست خدائی جز من توانا و متکبر و خودپسند» و همچنین در کتاب مبین، صفحه 289 خطاب به ارامنه می‌گوید: «ای جماعت عیسویان! آن خدائی را که شما او را خدای پدر می‌خوانید آمده است، با مجد اعظم در بین امم، پس متوجه او باشید.» نیز می‌گوید: «گوش دار که از مصدر بالا بر زمین محنت و ابتلا این وحی نازل شد که نیست خدایی مگر من تنها که در زندان به دست بندگان ظالم خود گرفتارم.»(15) 

بنابراین بهائیت با اصلی‌ترین اصول ادیان الهی که توحید می‌باشد، مخالف است و بندگان خدا را برخلاف دعوت تمام انبیاء الهی به اطاعت و خشوع از خودشان یعنی میرزا علی محمد باب و حسینعلی بهاء دعوت می‌کند. حسینعلی بهاء می‌گوید: «به تحقیق ظاهر شده است محبوب عالمین و مقصود عارفین و معبود اهل آسمان‌ها و زمین و محل سجده و سجود اولین و آخرین.»(16) 

 معاد 

معاد که یکی از اصول مسلم ادیان توحیدی بوده و بر آن تاکید شده است، از نگاه میرزا علی محمد باب موهوم و دروغ پنداشته شده(17) و از دیدگاه حسینعلی بهاء واقع شده است و در کتاب لوح اقدس می‌گوید: «به تحقیق قیامت برپا شد و اسرافیل هم در صور دمید و منادی هم ندا داد. و زمین هم به ظهور من متزلزل شد و کوه‌ها هم به ظهور من مانند پنبه زده شد و آسمان‌ها به هم پیچیده شد و بهشت هم در طرف راست قرار داده شد و آتش هم به اشتغال درآمد و باز هم انکار می‌کنید.» بعد می‌گوید: «ای جماعت بهائیان گوارا باد شما را این بهشت که بقاء جمال من است.» و همچنین در جای دیگر می‌گوید: «بگو به مردم که قیامت برپا شد و گذشت قیامت تمام شد قیامت و صاحب قیامت که من باشم آمد و زلزله زمین تمام شد و اگر کسی بگوید که بهشت کو و کجاست آتش دوزخ، پس ای جماعت بهائیان جواب مردم را بگویید که قیامت عبارت از ظهور میرزا حسینعلی است و بهشت دیدن روی میرزا حسینعلی است، آتش دوزخ همان جان توست. در صورتی که ایمان به حسینعلی نیاورده باشی.»(18) 

از آنچه گذشت به خوبی استفاده می‌شود که مفهوم قیامت از دیدگاه آن‌ها با مفهوم قیامت از دیدگاه ادیان آسمانی کاملا متفاوت است، قیامت از نظر آن‌ها در همین دنیا واقع شده و اتفاق افتاده است! و قیامت بعد از مرگ را قبول ندارند. 

آنچه در یک جمع‌بندی می‌توان گفت این است که حسینعلی بهاء در مجموع گفتارش توحید، معاد و نبوت را کاملا انکار نموده است. 

ناگفته پیدا است که چنین مذهبی علاوه بر به دوش کشیدن ننگ وابستگی به استعمار و بیگانگان، هیچ اشتراکی با مسلمانان ندارد و علت مخالفت مسلمانان با آنان همین انحرافات فکری و اعتقادی است. بنابراین آئین بهائیت هیچ نوع مشابهتی با ادیان توحیدی ندارد و ساخته و پرداخته دشمنان اسلام خصوصا روسیه می‌باشد که به قصد ضربه زدن به اسلام به وجود آمده است. 

منابع زیر جهت مطالعه بیشتر معرفی می‌شوند: 

1- بهائیت در ایران،‌ دکتر سید سعید زاهد زاهدی 

2- انشعاب در بهائیت، اسماعیل رائین 

3- محاکمه باب و بهاء، آیت‌الله علامه سیدحسن مصطفوی تبریزی –رحمه الله- 

4- خاطرات سیاسی جاسوس روسی کینیاز دالگورکی در ایران، کینیاز دالگورکی 

 

نجاست کافر

شایان ذکر است که قریب به اتفاق فقها، تعداد نجاسات را یازده(19) و برخی دوازده مورد(20) اعلام کرده‌اند. از جمله آن‌ها که همه بالاتفاق ذکر کرده‌اند نجاست کافر(21) است. کافر یعنی کسیکه منکر خدا باشد و یا برای خداوند متعال شریک قائل باشد و یا این که پیغمبری حضرت محمد بن (ص) را قبول نداشته باشد و نیز به کسی کافر می‌گویند که ضروری دین یعنی چیزی مثل نماز و روزه را که همه مسلمانان جزو دین اسلام می‌دانند، منکر شود.(22) فقها در این زمینه به آیه شریفه «اِنَّمَا الْمُشْرِکونَ نَجِسٌ»(23) و روایات متعدد از جمله این روایت که از امام صادق (ع) نقل شده است «مَنْ نَصَبَ دینًا غَیْرَ دینِ الْمُؤْمِنین فَهُوَ مُشْرِکٌ»(24) استناد می‌کنند. و از فروعاتی که برای این مساله ذکر کرده‌اند این است که تمام بدن کافر حتی مو و ناخن و رطوبت‌های او نجس است.(25) با توجه به آن چه در مورد بهائیت ذکر شد، آن‌ها تقریبا تمامی مواردی را که حتی اگر یکی از آن‌ها در فردی به ثبوت برسد، کافر شمرده می‌شود، یک‌جا دارند و بنابراین کافر و نجس هستند. 

 

رویکرد سیاسی 

از مطالب گذشته اجمالا با رویکرد سیاسی عباس افندی و شوقی افندی، آشنا شدیم و آن‌چه در این جا لازم است بدان اشاره کنیم، این است که چنین رویکردی اختصاص به این دو شخص نداشته، بلکه ریشه در موضعگیری سیاسی موسس این فرقه دارد. اما برای آشنایی بیشتر با چهره کریه بهائیت جنایات این فرقه را علیه اسلام و کشور ایران با حمایت از رژیم پهلوی بیان می‌کنیم. بر اساس اسناد به جا مانده از دوران رژیم پهلوی، اطلاعات بسیار ارزشمندی از فعالیت‌های خیانت‌آمیز سران این فرقه در دسترس محققان و پژوهشگران قرار گرفته است.(26) ضمن این که خاطرات روشنگرانه عده‌ای از مطلعان، نظیر مرحومان فضل‌الله مهتدی معروف به صبحی، عبدالحسین آیتی (آواره سابق)، حسن نیکو و دیگران، که سال‌ها از نویسندگان و مبلغان زبده بهائیت بوده و سپس تائب شده و به دامان اسلام برگشته‌اند، می‌تواند خلاهای پژوهشی اسناد را جبران نماید. 

یکی از خباثت‌های این فرقه حمایت آن‌ها از کشتارهای فجیع مردم توسط رژیم پهلوی است. پنج روز پس از سرکوب قیام خونین پانزده خرداد نیز محفل ملی بهائیان تهران نامه تشویق‌آمیزی به تیمسار سرتیپ پرویز خسروانی، فرمانده ژاندارمری ناحیه مرکز در زمان کشتار پانزده خرداد، نوشت و طی آن، قیام حق‌طلبانه ملت مسلمان به رهبری مراجع معظم تقلید و در رأس آنان امام خمینی را «تجاوز اراذل و اوباش و رجاله» و «سوء عمل جهلای معروف به علم»! نامید و ضمن «تقدیر»! از «زحمات و خدمات و سرعت عمل تیمسار» نوشت: «تاریخ امر بهائی آن جناب را در ردیف همان چهره‌های درخشان و نگهبان مدنیت عالم انسانی ثبت و ضبط خواهد نمود»!(27) 

رویکرد دیگر وابستگی به استعمار است. از اسناد و گزارش‌های موجود در مرکز اسناد انقلاب اسلامی چنین روشن می‌شود که جسارت و جرات بهائیان در سطح جامعه و مجامع دانشگاهی افزایش می‌یافت، تا جایی که به وابستگی خود به بیگانگان افتخار می‌کردند و از بیان علنی این امر ابایی نداشتند. در گزارشی از سال 1356 آمده است: «طبق اطلاع، اخیرا شخصی به نام شهرام عیسی‌خانی، دانشجوی سال اول ریاضی دانشکده علوم دانشگاه آذرآبادگان، در کلاس درس، سایر دانشجویان را به قبول مسلک بهائیت تشویق و چنین اظهار می‌دارد که دولت شوروی و انگلیس مخفیانه به بهائیان پول می‌دهند تا کمیته بهائیان را تقویت کنند. ما نیز افراد بهائی، به‌ویژه اشخاصی را که به این مسلک بپیوندند از نظر تأمین مسکن و کمک‌هزینه زندگی حمایت و کمک می‌کنیم.»(28) در زیر یکی از سندهای مربوط به این مساله را بیان می‌کنیم. در این سند با اطلاع رژیم، بهائیان جلسه‌ای تشکیل می‌دهند و در این جلسه ضمن توهین به امام علی (ع) و امام حسین (ع) عنوان می‌شود که بهائیان بی‌حجابی را در کشور ترویج می‌دهند. همچنین اظهار می‌شود که بهائیان با بمب اتم و با همکاری اسرائیل مسلمانان را از بین خواهند برد. 

طبقه‌بندی حفاظتی: خیلی محرمانه 

گزارش خبر…صفحه یک از یک ..صفحه شماره یک از چهار 1ـ به: 321 …2ـ از: 7 هـ(29) …3ـ شماره گزارش: 7596/ هـ 4ـ تاریخ گزارش: 18/2/50 …منبع: 1699 ….تاریخ وقوع: 11/2/50 ….تاریخ رسیدن خبر به منبع: 11/2/50 …تاریخ رسیدن خبر به رهبر عملیات محل: 12/2/50 

موضوع: بهائیان 

 

جلسه‌ای با شرکت نُه نفر از بهائیان ناحیه 15 شیراز در منزل آقای فرهنگ آزادگان و زیر نظر آقای لقمانی تشکیل شد. بعد از قرائت‌نامه، آقای ولی‌الله لقمانی در مورد ادیان جهان و آمار آن‌ها و شهدای [!] بهائیت سخن گفت. وی اضافه کرد آقایان بهائیان بهتر است بیشتر مطالعه نمایند و از روی حقیقت قضاوت کنند تا بفهمند معنی بهائیت که امروز آزادی بیشتری دارند، یعنی چه؟ 

 

نویسنده:یزدان نصر هرندی 

منبع:http://bahaism-articles.blogfa.com/ 

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دو × چهار =