تلویزیون مردم و اظهارات بیژن یگانه

0 502

طبق اطلاعات واصله ، نامه بهاره مقدم ابعاد وسیعی پیدا نموده و به تلویزیون مردم نیز رسیده است و یکی از گویندگان این تلویزیون خانم بهاره مقدم را برای یک گفتگوی زنده در مورد محتوای نامه سرگشاده اش دعوت نموده است. طبق اظهارات گوینده این تلویزیون ، خانم مقدم اظهار داشته از وقتی که این نامه را نوشتم مورد هجوم محافل رسمی و تشکیلات بهائی قرار گرفته و تامین جانى ندارم و نمی توانم در برنامه شما حاضر شوم اما شما نامه مودبانه و اخلاقى مرا بخوانید و نوار سخنرانى آقاى راسخ را هم که روی اینترنت هست پخش نمائید ببینید اظهارات من درست است یا نه و از تشکیلات بهائی پاسخ بخواهید. ظاهرا مجری برنامه همین کار را کرده و نامه او را خوانده و قسمت هائی از سخنرانى دکتر شاپور راسخ در کنفرانس شیکاگو را هم پخش نموده و از جامعه بهائی خواسته است مگر بهاره چه جرمی کرده که از سوی شما اینقدر فحش دریافت نموده و دیگر تامین جانى ندارد؟ متعاقبا تشکیلات بهائی به چاره جوئی افتاده و فردی را به نام ” بیژن یگانه” برای پاسخگوئی به تلویزیون مردم فرستاده که اظهارات جالبی نموده است که بد نیست به آن توجه فرمائید. 

 اظهارات بیژن یگانه درشبکه مردم تی وی 

    در چند هفته گذشته نامه هایی از جانب اشخاص مجهول الهویه  و به یقین عرض کنم دارای هویت دروغین و سو نیت به نام بهاره مقدم و متعاقب آن نامه عهدیه دارابی در بین افراد جامعه بهائی که صرفا هدف از ارسال این مکاتیب مشوش نمودن و ایجاد اختلاف بین آرا و همبستگی و یکپارچگی جامعه جهانی بهائی هست منتشر شد که فی الحقیقه همان روش ردیه نگاریست منتهای مراتب با آب و رنگ خاص که این طور به نظر بیاد که حسن نیتی در عمل آنهاست . در حالی که ترفند ردیه نویسی که از قدیم به عبارت دیگر از بدو خلقت روحانی بشر آغاز شده و هم چنان هم ادامه دارد متاع بی ارزشی است که در بازار مکاره هم خریدار ندارد چه برسد به جامعه تیزهوش و با درایت بهائی. هدف ردیه نویسان که مطالب و گفته ها به روال همیشه مملو از دروغ و تهمت و افترا بر علیه حقیقت است … 

    من در کنفرانس دوستداران ادب فارسی که هر ساله در ماه سپتامبر در شیکاگو برگزار میشود شرکت نداشتم با دریافت ایمیلهای متعدد به حدی محدود به آنچه گذشته آشنا شدم اما از آنجا که تحری حقیقت محور اصلی تعالیم بهائیست بر آن شدم که جهت آگاهی کامل با درخواست از شما و سایر دوستان به سخنرانی راسخ و نامه های جعلی بهاره مقدم و نامه حمایت شده از بهاره مقدم که عهدیه دارابی که به ظاهر همسر، همراه ، رفیق هستند دریافت کنم و چون از حقایق موضوع اطلاع پیدا کردم با کسب رخصت از شما تمایل دارم نظر خودم را در مورد سخنرانی راسخ در کنفرانس شیکاگو و نامه مجعول که با نام عاریتی نگاشته شده و متعاقب آن پیام بیت العدل اعظم الهی مطالبی را عرض کنم .گویی که شاپور راسخ در اعتراض به نامه سرگشاده به تصریح موضع خودش و مسئولیت صحبت های خودش را به عهده گرفته ….اما به نظر من راسخ با تمام اطلاعاتی که داراست سخنران و ناطق خوبی نیست سخن خوان خوبی هم نیست به جرات بگویم حتی متنی را که خودش می نویسد را با تپق میخواند. سخنرانی حرفه است و احتیاج به تمرینات مکرر در مکرر و دانستن  آداب و روشی است که هر کسی نمی تواند خودش را سخنران یا ناطق خطاب کند. صدای گیرا ، نگاه در چشمان مستمعین،بالا و پایین بردن صدا جهت توجه حاضرین به موضوع نطق و ده ها آداب دیگر که به نظر من شاپور راسخ را در جرگه ناطقین حرفه ای قرار نمی دهد ولی استاد مبرز و کاردانیست. حقایق را نباید کتمان کرد. گذشته از آن به نص صریح کتاب اقدس ام الکتاب آیین مقدس بهائی سن شرعی برای ادای واجبات 15 سالگی برای پسر و دختر هست و باز هم به نص قاطع حضرت بهاءالله سن 70 سالگی سن معاف شدن از نماز و روزه است. من به عنوان پزشک و روانشناس هم عقیده با سایر متخصصین عرض کنم که از سن 70 سالگی به بعد قوای انسانی رو به تحلیل میرود و حواس پنجگانه تضعیف می شود . بینایی و شنوایی، تعادل بدن مختل می شود. با کهولت سن حافظه توانایی یاری را از دست می دهد سلول های عصبی از بین میرود سلول های ماهیچه به مرور کاهش پیدا می کند. خلاصه پیری و هزار دردسر! از این رو به نظر من بهاالله سن 70 سالگی را سن معافیت از ادای نماز و گرفتن روزه اعلان نمود و البته این بدان معنی نیست که مرد و زن بهائی که به سن 70 سالگی رسیدند از اجرای سایر وظایف محوله معاف شوند. البته به تندرستی و سلامتی دماغ و جسم هم ارتباط دارد و شرط اساسیست. من زمانی پیش 700 یا 800 نص طلعات مقدسه بهائی را و ده ها لوح و هزار ها لغت را از حفظ داشتم ولی امروز ندارم.البته هنوز یک دهه مانده من به سن 70 برسم… 

     پیش از این که در خصوص سخنرانی راسخ و نامه پراکنی بهاره مقدم و عهدیه دارابی صحبت کنم باید دو مورد را یاداور شوم : اول اینکه بیت العدل اعظم مرجع کل مصون از خطای جامعه بهائی هست و قیمومیت و زعامت و رهبری جامعه بهائی به ید پر اقتدار این مجمع روحانیست …مضاف بر این مرجع مصون از خطا بیت العدل اعظم الهی همچون شیر ژیان بر کلیه امور جاری بهائیان در جهان بالاخص ایران ناظر و آگاهند. چنانچه در پیام های مکرر اقدامات فجیعانه رژیم حاکم بر ایران را محکوم نمودند در ایین بهائی نیز بهائیان به عنوان اغنام الله معرفی شده اند که تحت نظارت و حمایت و رهبری الهی که همانا بیت العدل اعظم الهی است قرار می گیرد….تکرار می کنم دارا بودن اطلاعات و یا انتقال اطلاعات سیاسی و یا مطالعه اخبار سیاسی الزاما بر سیاسی بودن یک فرد یا یک شخص بهائی نیست. همانگونه که من نظرات فرهنگ هلاکویی که دکترا در جامعه شناسی دارا هست کاملا شخصی تلقی می کنم نظرات راسخ هم در سخنرانی کنفرانس شیکاگو هم کاملا شخصی تلقی می شود و چه بسا منظر فرهنگ هلاکویی با آموزه های دیانت بهائی همخوانی نداشته باشد که ندارد در اکثر مواقع و مغایر با اعتقادات بهائی است اما رشته تحصیلی فرهنگ هلاکویی بنا به اقتضای پرسش هایی است که از کشورهای دنیا بالاخص ایران پاسخ داده می شود و طبیعتا به جهات رشته تحصیلی فرهنگ هلاکویی او موظف به دانستن امور سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی ایران می باشد.اگر درباره مسائل خانوادگی تعلیم و تربیت و تعلیم و پرورش و یا امور اقتصادی صحبت می کند همانگونه که عرض کردم اکثرا مغایر با باورهای بهائی است ولی تجارب او و حرفه او بر این قرار می گیرد که امور را به اقتضای جامعه بیان کند و ربطی به دیانت بهائی ندارد. لازم به یاداوری است که وظیفه من نه جانبداری و نه تخطئه کردن از هلاکویی یا راسخ یا کسان دیگر است. نویسنده نامه بهاره مقدم و عهدیه دارابی مزورانه و مغرضانه صحبت های راسخ را به صورت دقایقی منتخب منتشر کردند مثلا در دو دقیقه و 16 ثانیه اول راسخ گفته اولیای نظام سرکوبگر کنونی .بعد ادامه داده در 18 دقیقه و 42 ثانیه در صحبت های شاپور راسخ گفته این تفرقه افکنی بین مردم تا حدی از قانون اساسی مملکت نتیجه می گیرد و در دقایق 19 و 8 و 39و 11 و46و 13 و 47و 45 و قس علی ذلک. حالا من از شما تقاضا میکنم که توجه تام به این روش کنید .آیا این همان روش زشت ردیه نویسی نیست؟ ….پس به رای العین می بینیم و با گوش و هوش می شنویم که نویسنده مجهول الهویه نامه جعلی چگونه با تزویر و دورویی و با غرض و مرض خاص هدفی جز ایجاد تشویش اذهان عموم نداشته. اگر نویسنده دقایق منتخب صحبت های شاپور راسخ ریگی به کفش نداشت و غرض و مرضی در وجودش نبود و شنوندگان صحبت های راسخ را کودن و احمق و ابله تصور نمی کرد فایل صوتی و تصویری راسخ کافی بود. اینکه نمونه برداری از صحبت راسخ شده خود دلیلی واضح و برهانیست محکم بر سوء نیت نویسنده. نویسنده نامه جعلی و هم منتخب نمودن صحبت های راسخ.البته راسخ هم در پاسخ به اعتراضات خود جواب های صریح و قانع کننده ای را ارائه داده و قصد و مرام من دفاع از راسخ و امثال او نیست .. 

    همانگونه که راسخ در پاسخ به اعتراضات نامه سرگشاده عده ای سودجو به صورت کتبی ارائه داده اشاره به یکی از سخنرانی های غیر بهائی بدون ذکر نام او را نموده از آنجاکه سخنرانی او را شنیدم و نامه ای را که به صورت الکترونیکی برای من ارسال داشت را خواندم لازم میدانم نام او را ذکر کنم گو اینکه راسخ نام او را ذکر نکرد. این شخص اسماعیل نوری علا بود که به عنوان یک سخنران غیر بهائی در مجمع انجمن دوستداران ادب و فرهنگ ایران صحبت کرد. نوری علا با تهدید بهائیان برای من نوشته که اگر بهائیان در اقدامات علیه رژیم آخوندی با اپوزیسیون خارج از کشور همکاری نکنند در آینده ایران جایی نخواهند داشت. عجبا! نوری علا با این جمله حق آزادی بیان و قلم را که اولین منشور حقوق بشر است را از بهائیان به طور کامل سلب می کند و شخص خودش را ناجی بلامانع آینده ایران قلمداد می کند. با مروری به سابقه نوری علا و توهینات پیاپی او به اعتقادات بهائی که  در آرشیو رسانه های تصویری لس انجلس موجود هست و به شدت به نورین نیرین جنابان شیح احمد احسائی و سید کاظم رشتی و حضرت باب به طور وقیحانه سخن گفته موجود است. 

  ناگفته پیداست که اسماعیل نوری علا که به علت انقلاب جمهوری اسلامی نابرده رنج گنج را میسر دید و از جفای روزگار بخت یارش شد و با جاسازی کردن خود با ارائه برنامه هایی در جرگه روشنفکران برون مرزی جلوه گر شد حالا خدا را هم بنده نیست و عجب این انقلاب اسلامی ایران انقلابی بود که فقیر را غنی و شاگرد را استاد و قلمزن را روشنفکر نمود. اسفا! و حیرتا! نوری علا به گمان اینکه شاید جایی بر اریکه فریدون آدمیت و هما ناطق بگذارد لجام گسیخته زبان و قلم را جولان می دهد. بدون اینکه درس عبرتی از عاقبت حال فریدون آدمیت و هما ناطق و اسماعیل رائین ها بگیرد. جهت شناسایی فریدون آدمیت باید بگویم که در زمان رژیم پهلوی دوم آدمیت رئیس کتابخانه دربار شاهنشاهی آریامهری بود و لاجرم از بودجه دربار پهلوی و با حمایت محمدرضا شاه و گروهی از روحانیون کتاب امیرکبیر و ایران رانوشت و آنچه کذب و افترا و تهمت ناجوانمردانه بود به تاریخ دیانت بابی وارد آورد. جالب اینکه فریدون آدمیت خودش را طرفدار میرزا تقی خان امیر کبیر تلقی میکرد و مدعی شده که قتل میرزا تقی خان توسط بابیان انجام گرفته و همین چند هفته پیش بود که در صدا و سیمای جمهوری اسلامی در برنامه ویژه ای به این موضوع از کتاب آدمیت،امیر کبیر و ایران استناد کردند و این موضوع را مطرح کردند. 

از طرف دیگر هما ناطق هم بر خلاف او جانبداری از حاجی میرزا آغاسی وزیر محمدشاه قاجار میکند و فی الحقیقه این دبدبه و کبکبه هما ناطق از روشنفکری و تاریخ نگاری و استادی دانشگاه سوربون فرانسه از زمان به حکومت رسیدن محمدشاه قاجار آغاز شده نه جلوتر. به عبارت دیگر هما ناطق از این طریق به ظاهر تاریخ ایران و در باطن تاریخ بابیت را مورد چالش قرار داده اگر با دقت کتاب هایشان را مطالعه کنیم که متاسفانه دست روزگار هردوی آنها را از امیدی که داشتند که در جمهوری اسلامی به نان و نوایی برسند محروم کرد و هر دو مورد غضب جمهوری اسلامی واقع شدند.در ارتباط با اشتباهات هما ناطق به آرشیو تلویزیون پارس مراجعه کنید. از طرف هما ناطق به صراحت ذکر شده چقدر پشیمان و نادم است. 

    حالا اسماعیل نوری علا که جلال و ظاهر اطرافیان او را بالاخره به آرزوی دیرینه اش رساندند که جزو روشنفکران جامعه برون مرزی قرار بگیرد قلمداد می شود و برای بهائیان خط مشی مشخص می کند و تهدید می کند که اگر بهائیان با اپوزیسیون خارج از کشور همکاری نکنند در آینده ایران جایی نخواهند داشت و چهارنعل در میدان تاخت و تاز بدون رعایت احترام به اندیشه و باور دیگران می تازد وامیدوارم که در آینده نه چندان دور نادم از گفته خودش شود. 

    بهاره مقدم و عهدیه دارابی یقینا از مخالفین و ردیه نویسان بر علیه دیانت بهائی هستند و از این راه ارتزاق میکنند. این دو بدون توجه و تفکر و تعمق و به ظاهر دلسوزانه و در باطن خائنانه نقش فلورانس نایتینگل را ایفا میکنند و سنگ آیین بهائی را در نامه هاشون به سینه می زنند و پیام بیت العدل اعظم الهی را که در 12 اسفند 1391 خطاب به بهائیان ایران صادر شده را مطالعه نکردند و این نشان دهنده این است که این نامه پراکنی براساس غرض و مرض است.بعد از اینکه این نامه نگاری انجام شد میخواهم که به طور سریع این مطلب را عرض کنم که ترجمه دارالانشای بیت العدل اعظم خطاب به محفل روحانی ملی بهائیان ایالات متحده امریکا از مرکز جهانی بهائی 26 نوامبر2013 ارسال از طریق الکترونیکی: محفل روحانی ملی ایالات متحده : دوستان عزیز و محبوب، بیت العدل اعظم الهی از طریق مراسله ای که توسط منشی محفل شما ارسال گردیده اطلاع حاصل نمودند که نامه الکترونیکی به زبان فارسی با مندرجات مشکوک و سبکی که آن را نوشته یک فرد بهائی جلوه میدهد، در بین اعضای جامعه در گردش است. نامه ای که ظاهرا انتقادی بر محتوای سخنرانی یکی از احبای مجرب است که در اواسط سال جاری در کنفرانس انجمن دوستداران فرهنگ ایرانی در شیکاگو ایراد شده است. مقرر فرمودند مطالب ذیل ابلاغ گردد: قطع نظر از موضوع مورد بحث، نامه مزبور به اظهارات تلویحی اینکه بیت العدل اعظم به نحوی از تعالیم الهی به خصوص در مورد عدم مداخله در سیاست عدول نموده اند و این تلاشی است مزورانه برای تضعیف وحدت جامعه و تزلزل اعتماد و ایمان احبای عزیز به  معهد اعلی. استدلالات پوچ و بی اساسی که در این نامه درباره بیت العدل اعظم مطرح شده کالای آشناییست که دشمنان امرالله در ایران طی دهه های متمادی به دست فروشی آن اشتغال داشته اند. نکات ظاهر فریب نامه در نظر هر فرد بهائی به وضوح اقدامی برای ترویج گفتگوهایی که با تمهیدات عهد و میثاق الهی کاملا مغایر و متضاد می باشد. آیین حضرت بها الله البته از صدمات چنین دسیسه هایی برای کاشتن بذر انشقاق در بین پیروانش مصون و محفوظ است و دسیسه هایی که همان سرنوشت نافرجام حملات گذشته بر امر الهی را خواهد داشت در مورد اصول عدم دخالت در سیاست و احتراز قاطع از هرگونه شائبه توطئه و فساد چه لفظی و چه عملی که از جمله اصول بنیادین بهائیست…. 

    این پیام در رابطه با نامه پراکنی های خانم بهاره مقدم و عهدیه دارابی است.عرایضم را با این موضوع به اتمام برسانم که همان طور که متوجه شدید بیت العدل اعظم بهائیان و امثال این افراد را ارجاع می دهند به پیام 2 مارس 2013 که مصادف با 12 اسفند1391 است. اگر این اشخاص این پیام را خوانده بودند هیچ گاه به این اقدام سفیهانه دست نمی زدند و آبرویشان را از بین نمی بردند.. 

                                                                                  با سپاس و امتنان فراوان از مدیر محترم مردم تی وی

 

 

در مورد این سخنان بیژن یگانه که انعکاس سخن تشکیلات بهائی است تقاضا می کنم اندکی اندیشیده شود که چگونه و با چه لحن زشتى با منتقدان خودی برخورد می شود. بویژه با روشنفکران بهائی ، روشنفکران غیر بهائی سخنى دارم و اینکه بالعیان ببینند چگونه با یک نامه انتقادی برخورد می شود و صدها انگ بر آن مى خورد. آن هم از سوی مدعیان تحری حقیقت و وحدت عالم انسانى و صلح جهانى! 

 

فاعتبروا یا اولى الابصار! 

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دوازده + هجده =